نوشته شده توسط : مریم
فال روزانه پنجشنبه 4 شهریور 95 فال روز تولد امروز 4 شهریور 1395نمکستان » برای مشاهده ی فال روزانه روز تولد خود ، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید فال روزانه
|
فال روزانه روز تولد برای متولدین تمام ماه های سال ، در ادامه فال خود را مطالعه نمایید
خیلی زود بیدار شوید و راه بیفتید. امروز اول هفته است و شما یک دنیا کاربرای انجام دادن دارید و هیچ زمانی برای از دست دادن ندارید. ذهنتان درگیر وظایف و کارهای بسیاری است که باید انجام دهید، اما خودتان را اصلا نگران نکنید، شما آمادگی کافی برای مقابله با موانع احتمالی را دارید.قدرت زیادی پشت کلمات شما نهفته است و می توانید خیلی راحت با دیگران ارتباط برقرار کرده و افکارتان را بدون بحث و مجادله با آنها در میان بگذارید. اگر حوصله ندارید و دلتان می خواهد با خودتان خلوت کنید و یااحساس می کنید طرف مقابلتان از عشق برای شما یک زندان ساخته است امروزخودتان را کمی کنار بکشید، بالاخره هر کسی در هر رابطه ای گاهی حق تنهاماندن را دارد.
امروز احساسات شما پستی و بلندی های زیادی را تجربه خواهند کرد. بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که به تنهایی بنشینید و احساسات خود را بنویسید. نوشتن یک نامه، ترانه و یا خاطره نویسی نیز به شما کمک خواهند کرد. خواهید دید که اوضاع به آن پیچیدگی که فکر می کنید هم نیست. وقتی شک دارید با کسی که دوست دارید و مورد اعتماد شماست مشورت کنید و سپس بر اساس آنچه حس درونیتان به شما می گوید عمل کنید. در مورد احساسات خود صمیمانه صحبت کنید و آنها را با دیگران در میان بگذارید. ولی گوش کردن را نیز فراموش نکنید. ذهن خود را به روی واقعیات نبندید ولی به قلبتان اجازه دهید احتمالات را نیز تجربه کند.
امروز به صورت ناگهانی سرتان شلوغ شده است و شک دارید که بتوانید تمام کارهایتان را به موقع انجام دهید. قدم به قدم جلو بروید و به نوبت به کارهایتان رسیدگی کنید. به خودتان فشار نیاورید و همزمان چند کار مختل فرا انجام ندهید. در غیر این صورت ترس از ناتوانی در انجام آنها وجود شمارا فرا خواهد گرفت. به خودتان سخت نگرید و از کاه برای خودتان کوه نسازید. از امروز وارد دوره ای از نارضایتی از مسائل خانوادگی و ارتباطات خود با دیگران خواهید شد. به ویژه از نیمه مرداد باید مواظب باشید که حرفهایی نزنید که بعدا از گفتن آنها پشیمان شوید و عشقتان را از خودتانناراحت نکنید. همراه با عشقتان به جایی بروید که تنها خودتان دو تا باشیدو از بودن در کنار هم لذت ببری د
امروز احساستان در مرکز توجه شما خواهند بود، هرچند این تمرکز برای شما با چالش همراه خواهد بود. احساس می کنید همچون یک یویو در دست یک نفر دیگر بالا و پایین می روید. قربانی دیگران نباشید و از حق خودتان دفاع کنید، حتی اگر آنها از دست شما ناراحت شوند. فقط تا جایی که می توانیدحرف هایتان را با دقت انتخاب کنید.شما مسئول احساسات دیگران نیستید و دراین مورد باید خودتان را در اولویت قرار دهید. امشب را با کسانی که دوستدارید، با دوستان و خانواده تان بگذرانید. به نظر می رسد حق انتخاب گسترده ای که در اختیار مجردها قرار دارد آنها را در تصمیم گیری دچارسردرگمی کرده است. به ندای قلبتان گوش کنید.
امروز حفظ کردن تعادل جسمی و روحیتان کار خیلی ساده ای نخواهد بود، اماشما می توانید این کار را انجام دهید، شما خیلی قوی هستید. نظرهای مخالفو ضد و نقیض دیگران ممکن است این کار را برایتان سخت کند. شما سلاح هایکافی در انبار مهمات خود دارید و می توانید از پس این جنگ بر بیایید.مواجه شدن با چالشی که به وجود آمده است و بحث و گفتگو با دیگران برایشما درس هایی به همراه خواهد داشت. خودتان را باور داشته باشید. . امروزدر مورد کسی که دوست دارید دچار تردید شده اید. از طرفی فکر می کنید وقتآن رسیده است که قدم مهمی بردارید و از طرف دیگر هم دوست دارید هیچ کارینکنید. قبل از این که دست به هر کاری بزنید خوب به همه چیز فکر کنید وجنبه های مختلف آن را در نظر بگیرید.
امروز برای شما خواستن برابر با توانستن خواهد بود. کافی است چیزی رابخواهید تا آن را به دست بیاورید. البته این بدان معنا نیست که همه چیزرا خیلی راحت به دست خواهید آورد. جایزه به کسی تعلق خواهد گرفت که بیشتربرای آن تلاش کند. به اطرافیان نشان دهید که چقدر موفق می توانید باشید.اراده و پشتکار فوق العاده شما دیگران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.قربانی نیش و کنایه های دیگران نشوید. الان وقت خوبی برای این است که همراه با عشقتان برای آینده برنامه ریزی کنید. به ارتباط خود انسجام ببخشید و تعهدات خود را نسبت به یکدیگر مشخص کنید. اگر مجرد هستید نیز امروز روز خوبی است تا برنامه ای برای رسیدن به رویاهای خود بچینید و یک قدم به آنها نزدیکتر شوید.
امروز برای شما همه چیز خیلی راحت خواهد بود. همه از شما حمایت خواهندکرد و خیلی خوب می دانید که در چه جهتی باید پیش بروید و چکار بایدبکنید. از موقعیتی که دارید استفاده کنید. روی هدف هایتان متمرکز شوید واجازه ندهید نیروهای بازدارنده جلوی شما را بگیرند. شما با خوشحالی واقعیتنها یک قدم فاصله دارید. ممکن است به صورت اتفاقی با یکی از دوستان قدیمی خود دیدار کنید. امروز فرصت برقرار کردن رابطه ای جدیتر و عمیق تر با کسی که دوست دارید را خواهید داشت. از خودتان خلاقیت نشان دهید، ولییادتان باشد به جای این که خیلی حرف بزنید بیشتر گوش کنید تا بتوانیدبرای رسیدن به رویاهایتان زمینه سازی کنید.
امروز روی کمک دیگران حساب کنید. تبادل اطلاعات به تکمیل قطعات آخر پازل کمک خواهد کرد. این که مستقل باشید بسیار مهم و ضروری است، اما گاهی باید متوجه باشید که قدم مهم بعدی به کمک گرفتن از دیگران و دریافت اطلاعات از آنها نیاز دارد. از دیگران مشورت بخواهید و کسب اطلاعات کنید، ولی خودتان دست به عمل بزنید و وبال گردن دیگران نشوید. عادت ها و ترس های شما همیشه مانع رابطه عاطفی مطلوبتان می شوند. امروز فرصتی مناسب برای کنار گذاشتن این عوامل بازدارنده است. اگر رویای آینده ای مشترک با کسی که دوست دارید را در سر می پرورانید در مورد خواسته های خود با او صحبت کنید.
امروز برای شما روز خیلی خوبی است، شاد باشید. اعتماد به نفستان بسیاربالا است. چیزهای خوب به سمت شما در حرکت هستند. افراد و موقعیت هایی کهمی توانند برای شما منافعی به همراه داشته باشند را به خود جذب خواهیدکرد. امروز هیچ حد و مرزی برای شما وجود ندارد، فقط مواظب باشید زیادمغرور نشوید. غرور خوب است، ولی کبر هرگز! تا نیمه مرداد ماه بهتر است درمورد برنامه ریزی های دراز مدتی که داشته اید با احتیاط عمل کنید و باسرعت کمتری پیش بروید. بعد از تمام شدن کار روزانه تان برای عشقتان وقت بگذارید. با یکدیگر به تفریح و خوشگذرانی بپردازید و کارهایی که برای هردوی شما لذت بخش هستند را انجام دهید.
امروز ممکن است احساسات شما همراه با نوسان باشد. روی هیچ چیزی نمیتوانید درست تمرکز کنید. بدون این که به هیچ نتیجه ای دست پیدا کنید ازاین شاخه به آن شاخه می پرید. دیگران خیلی به احساسات شما اهمیت نمیدهند، پس انتظار بیهوده از کسی نداشته باشید، زیرا تنها نتیجه ای که برای شما می تواند داشته باشد، دلخوری خواهد بود.امروز بهتر است به جای این کهروی احساستان متمرکز شوید روی عقل و منطق خود تمرکز کنید. ممکن است چیزهای خیلی کوچک و بی اهمیت نیز بین شما و عشقتان بحث و دعوا به وجود بیاورند. اگر می خواهد آرامش خود را حفظ کنید انتظارات خود را پایین بیاورید و در مورد موضوعات مهم بحث نکنید.
امروز تا می توانید برای به دست آوردن صلح و آرامش تلاش کنید. امروز میتوانید به سادگی از کاه کوه بسازید و دنیا را برای خود به پایان برسانید.اعتمادی که به نزدیکانتان دارید ممکن است دچار تزلزل شود و با فرا رسیدن9 مرداد این شک و تردید نسبت به روابط نزدیکتان بیشتر نیز خواهد شد. گاهی بد نیست روابط خود را مورد سوال قرار دهید، اما آنها را قربانی بی اعتمادی خود نکنید. اگر برنامه رمانتیکی برای امروزتان چیده بودید، ممکن است اتفاقات غیر مترقبه مانع آن بشوند. خودتان را عصبانی نکنید. همه کارهایتان را انجام بدهید و با جریان پیش بروید. بالاخره وقتی برای گذراندن در کنار همسرتان نیز برایتان باقی خواهد ماند، کافی است کمی صبر کنید.
سرگردان از این سو به آن سو می روید و حس می کنید انگار با دست های چرب می خواهید یک ماهی لیز را بگیرید. اگر این طور است به خودتان سخت نگیرید و بگذارید ماهی شنا کند و برود. اگر ماهی لازم داشته باشید بعدا هم میتوانید به ماهیگیری بروید. امروز حرف های دیگران خیلی زود شما را ناراحت می کنند، بهترین کاری که می توانید بکنید این است که این حرف ها را به خودتان نگیرید. برای آرامش اعصابتان به نظافت بپردازید. میزتان را در محل کار مرتب کنید و یا خانه را تمیز کنید. وقت آن رسیده است که شور و هیجانی به رابطه عاطفیتان ببخشید. همراه با کسی که دوست دارید کارهایی را تجربه کنید که تا به حال نکرده اید.
«« فال روزانه و طالع بینی صرفا جهت سرگرمی می باشد »»
نمکستان » برای مشاهده ی فال روزانه روز تولد خود ، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید
امروز که شما تغییر موضع داده اید، گویی که روابط شما نیز تغییر کرده اند و نظر شما راجع به دوست و یا همکارتان نیز عوض شده است. دیدگاه شما هنوز در حال توسعه یافتن است، بنابراین هنوز به فکر نتیجه کار نباشید. انجام دادن کارهای کوچک و ساده مثل صحبت کردن با کسانی که دوستشان دارید امروز تبدیل به یک معضل شده است. پس هم اکنون قبل از اینکه دست به هر اقدامی بزنید چند روزی صبر کرده تا ببینید بعد چه احساسی خواهید داشت.
الان زمان جدی بودن است، البته این حرف لزوماً در مورد مسائل کاری نیست. شما احساس میکنید که وظایف زیادی دارید، در حالیکه احساسات و علایقتان شما را به سفری دور و دراز از عجایب میکشاند. فقط یادتان باشد که نتایجی که امروز شما بدانها دست یافته اید، لزوماً نتایج صحیحی نیستند. توجه کردن به جزئیات میتواند با جریانی آرام شما را برای چند هفته از برنامه تان جلوتر بیندازد.
هم اکنون حل کردن مشکلات احساسی و عاطفیتان بخشی از کار شما میباشد، اما ممکن است تا اواخر شب هیچ اتفاقی نیفتد. ممکن است حرفی که شما پیش از این زده بودید، بد تعبیر شده باشد و مشکلی به وجود آورده که تا مدتهای طولانی باقی مانده باشد. وقتی که این مشکل ظاهر شد، سعی نکنید آن را انکار کنید، وگرنه شروع به پیشرفت و رشد پیدا کردن میکند.
اگرچه شما اکنون احساس بهتری نسبت به خود دارید، اما هنوز برای نزدیک شدن به مسئلهای که باعث دردسر و ناراحتی شده است آمادگی ندارید. آزار دادن خود باعث میشود شما کاهی را تبدیل به کوهی کنید! بنابراین از افکار خود آگاهی کامل داشته باشید. تمرکز کردن و توجه کردن به اثرات مثبت عشق ورزیدن به مراتب خیلی بهتر و سالم تر از توجه کردن به اثرات منفی ترس میباشد.
باوجود اینکه ممکن است شما افسرده باشید به فاصله بین چیزهایی که دارید و چیزهایی که میخواهید داشته باشید فکر کنید، ولی وقتی که اول صبح ماه به نشانه شما باز میگردد روزتان را روشن میکند. با این حال شما باز هم در حال تجدید نظر کردن در افکار خود میباشید، به خصوص اگر خط فکری شما از نظر مالی و احساسی به نتیجهای که انتظارش را داشتید نرسیده باشد.
شاید شما امروز چند راز مربوط به خود داشته باشید که حتی اگر وسوسه شدید بند را آب دهید! بهتر است آنها ا پیش خود نگه دارید. اول انگیزه خود برای فاش کردن رازهایتان را بررسی کنید؛ اگر شما میخواهید فقط به خاطر خالی کردن سفره دلتان این کار را بکنید، بهتر است اصلاً هیچ حرفی نزنید. اما اگر کسی خواست صادقانه به شما کمکی برساند وبه نفعتان کار کند، شاید، البته فقط شاید! این کار کار خوبی باشد.
به جای اینکه به فکر نیازهای افراد دیگر باشید، اول به فکر تغییر دادن خود باشید. البته این حرفی که ما میزنیم معنیاش خودخواهی نیست. بلکه اعتراف کردن به عشق و دوست داشتن دیگران حاصل نمیشود، مگر اینکه خودتان را شناخته باشید. اگر شما به اندازه کافی به خودتان توجه نکنید، پس چیز زیادی هم برای عرضه کردن به دیگران نخواهید داشت.
حالا که ونوس دوست داشتنی به نشانه شما بازگشته است، جذابیتهای شما نیز بیشتر شده است! شما به راحتی میتوانید دوست پیدا کنید و لذتی که در جستجویش بودید را بیابید. اما هنوز هم اجازه دادن به دیگران برای اینکه خواستههای شما را بفهمند تبدیل به یک چالش شده است و میتواند فرصتهای شما برای رسیدن به رضایت را کمتر کند. کلمههای خود را بادقت انتخاب کنید و وقتی که یکبار منظور خود را بیان کردید سکوت اختیار کنید.
هم اکنون شما به جای اینکه در جستجوی اهداف شخصی خود باشید، بیشتر علاقه دارید کارهایی انجام دهید که به نفع همه باشد. شما از این حقیقت آگاه هستید که نمیتوانید خوشحال باشید مگر اینکه افراد دیگر هم شاد باشند و رضایت شما در گرو شادی و رضایت دیگران است. اگرچه این هدفی رفیع و والا است، شما حداقل میتوانید با پیش قدم شدن در دوستیها در شادیها با دیگران شریک شوید.
شما در محل کار کارهای خیلی زیادی برای انجام دادن دارید و برای اینکه از پس تمام آنها بربیایید باید تلاشی مضاعف داشته باشید. حواستان را جمع کنید! چراکه اگر با مشکلی برخورد کنید ممکن است عصبانی شوید و شاید وسوسهتان کند که به دروغ متوسل شوید. مشکلات شما از آن چیزی که فکر میکردید پیچیده ترند، پس قبل از اینکه سریع دست به عمل بزنید، در مورد عملکرد خود خوب فکر کنید.
امروز یکی از آن روزهایی است که اطرافیان شما ظاهراً بیش از حد احساساتی شدهاند! اما شما نمیتوانید خودتان را در رویاهای آنها سهیم کنید. با وجود اینکه شما سعی میکنید رویاها و خیالات خود را برای خودتان نگه دارید، ولی قبل از اینکه بتوانید جلوی آنها را بگیرید، ظاهراً کارها و حرفهای شما آشکار میشوند. با سر و صداها و شلوغیهای روزانه آشفته نشوید و بر روی اهداف بزرگ تمرکز کنید.
شما کارهای تحقیقاتی خیلی کمی برای انجام دادن دارید، چراکه بررسی کردن تمام وقایع را در دستور کار خود ندارید. یک نفر از شما انتظار دارد زودتر تصمیم بگیرید، اما تا موقعی که نفهمیدهاید واقعاً چه پیش امده در برابر این فشار تسلیم نشوید. صبور باشید و به هرجا که حِستان شما را هدایت میکنید بروید. فراموش نکنید که حتی کوچکترین و کم اهمیت ترین جزئیات میتواند چیز مهمیباشد که که شما به آموختنش نیاز دارید.
نمکستان » عکس ها و بیوگرافی کامل سروش جمشیدی بازیگر خوب کشورمان ، در ادامه این تصاویر را مشاهده نمایید
سروش جمشیدی زادهٔ ۲۰ اسفند ۱۳۵۸ در تهران بازیگر اهل ایران است. وی که اصالتی یزدی دارد فعالیت حرفهای خود را در سال ۱۳۷۷ از تئاتر و رادیو آغاز کرد.
سروش جمشیدی که این روزها در مجموعه «دورهمی» به کارگردانی مهران مدیری حضور دارد با اشاره به فعالیت هنری خود از سال 77 گفت:من پیش از سال 77 تئاتر کار می کردم و آن سال ها به دانشگاه یزد رفتم و به واسطه تئاتر وارد تلویزیون یزد شدم. در یزد در چند فیلم، مجموعه تلویزیونی و حتی در رادیو بازی کردم و همیشه ترجیحم کمدی بوده است. وی ادامه داد:بازی من در یزد موفق بود و حتی هنوز هم بعضی از مردم یزد مرا با نقشی که در یک سریال داشتم، می شناسند. با این حال با وجود اینکه حدود 18 سال کار هنری کردم اکثر مردم مرا با «درحاشیه 1 و 2» شناختند و من در مجموعه های مهران مدیری دیده شدم و خیلی مدیون و ممنون او هستم.
جمشیدی که اولین حضورش در آثار مدیری در اولین قسمت از مجموعه «درحاشیه» بود در این باره توضیح داد: روز اول که برای بازی در مجموعه «درحاشیه» به لوکیشن رفتم قرار بود به عنوان دوست مهران غفوریان که از خارج از ایران بازمی گردد تنها یک قسمت در آن مجموعه حضور داشته باشم اما بعد از آن حضور من ادامه دار شد. یکی از دلایلی که باعث شد در این دو سال دیده شوم خود مهران مدیری بود که کارهایش پرمخاطب است و مردم همه آثار او را می بینند.
وی همچنین درباره نقش خود و نمایش هایی که در مجموعه «دورهمی» اجرا می شود و گاه با بازی هایی غلوآمیز همراه است، بیان کرد: شخصیت های «دورهمی» تیپ هستند و اصلا یکی از شیوه های کاری مدیری تیپ سازی است. اکثر کارهای او تیپیکال است و به همین دلیل شخصیت هایش شاید کمی از فضای رئال و واقعی دور باشد. از طرف دیگر این شخصیت ها کاریکاتوری هستند و این فضای کاریکاتوری به عمد در نمایش ها به کار گرفته شده است.
بازیگر مجموعه «دورهمی» با اشاره به فضایی که برای ایفای نقش دارد، اظهار کرد:فضای کار در «دورهمی» خاص است و به گونه ای است که تلویزیون هم در حال تجربه آن است. خود من سال ها در عرصه تئاتر و تصویر بازی کرده ام اما فکر نمی کردم بازی در چنین مجموعه ای اینقدر سخت باشد. ما در فضایی کار می کنیم که شبیه تئاتر است و از طرفی برای تلویزیون پخش می شود و هنوز از لحاظ بازی چالش داریم که برای مخاطب منزل بازی می کنیم یا تماشاگرانی که در خود لوکیشن کار حضور دارند.
گاهی محبوریم برای تماشاگر داخل استودیو اغراق هایی در بازی داشته باشیم اما زمانیکه که نمایش ها پخش می شوند، می فهمیم که برای مخاطب منزل اغراق آمیز است. وی در پایان گفت:به هر حال این فرم از کار ساختار جدیدی است و به آزمون و خطا نیاز دارد. خود من هنوز در حال اتود زدن هستم و سعی می کنم جنس بازی خود را پیدا کنم تا به جایگاه متعادلی هم برای مخاطب استودیو و هم مخاطب داخل منزل برسیم.
عکس سروش جمشیدی و مهران غفوریان
گالری عکس ها و بیوگرافی کامل سروش جمشیدی بازیگر سینما ، تلویزیون و تئاتر
گالری عکس ها و بیوگرافی کامل سروش جمشیدی بازیگر سینما ، تلویزیون و تئاتر
گالری عکس ها و بیوگرافی کامل سروش جمشیدی بازیگر سینما ، تلویزیون و تئاتر
گالری عکس ها و بیوگرافی کامل سروش جمشیدی بازیگر سینما ، تلویزیون و تئاتر
سروش جمشیدی و فرزندش سیاوش جمشیدی
تصویر پدر سروش جمشیدی
سروش جمشیدی : اینم فرش قرمز شانزدهمین جشن حافظ
پ.ن۱ از شانس بد من یه شاخ گل سهم من شد که سرش شکسته بود ، نمیدونستم حواسم به گل باشه ، به فرش باشه و یا به عکاسا و خبرنگارا
پ.ن۲ تشکر از آقای علی معلم و همه دست اندر کاران این جشن ، تبریک به همه عزیزانی که تندیس حافظ امسال رو گرفتن و بهترینها رو براشون آرزو میکنم
عکس از فرهاد جاوید عزیز
تاکنون اطلاعاتی از سروش جمشیدی در ویکی پدیا درج نشده است ولی بیوگرافی از زبان خودش : من سروش جمشیدی ۳۶ ساله, متولد تهران ( اصالتا یزدی)، یه اسفندماهی( همه اسفندیا)، یه ادم (تا حالا سعی کردم باشم) که عاشق کمدی ام, ایفاگر نقش نادر در سریال ”در حاشیه ” به کارگردانی مهران مدیری ( مردی که همیشه ممنون و مدیونشون خواهم بود که بی هیچ منتی بهم اعتماد کردن و اجازه دادن خودمو ثابت کنم, همیشه بهترینها رو براشون ارزو میکنم)
نام: قیمت (در برنامه طنز دورهمی)
شغل: دستفروش
تحصیلات: خط تیره
رنگ چشم: عسلی
عرض شانه: ۳۲
محل تولد: بیمارستان
پدر،مادر: از کارافتاده
همسر: مفقودالاثر
از سال ۱۳۷۷ هم رادیو بودم, هم تاتر, هم تلویزیون( قابل توجه دوستانی که پرسیدن یا نپرسیدن تو دلشون بود که من تا حالا کجا بودم و یهو از کجا سبز شدم)، ولی خب تو این سالها اون اتفاق خوبی که باید میافتاد , نیافتاد و نشد اونی که باید میشد تا در حاشیه. امروز دلم میخواد از همه شما خوبان که تو این مدت کم منو شناختین, کنارم بودین و بهم عشق دادین, بهم دلگرمی دادین و کارم رو دوست داشتین, با همه وجودم تشکر کنم.
سروش جمشیدی ، هنرمندعرصه نمایش ، سینما و تلویزیون در مجموعه جدید مهران مدیری با عنوان ” عطسه ” در شبکه های نمایش خانگی حضور دارد.
این مجموعه که نخستین قسمت آن در روز سه شنبه چهاردهم مهرماه در فروشگاههای محصولات فرهنگی پخش شده است همانند دیگر آثار مهران مدیری با مضمون طنز اجتماعی بوده و همانند سریال ” شوخی کردم ” شامل آیتمهای مختلف طنز می باشد.
سروش جمشیدی که پیش از این و برای نخستین بار ، جلوی دوربین مهران مدیری در سریال تلویزیونی ” در حاشیه ” و در یک سکانس قرار گرفته بود ، در ” عطسه “حضور پر رنگ تری را تجربه می کند.
این هنرمند در قسمت نخست این مجموعه در دواپیزود ” استعدادیابی” و ” پیج فروشی ” در کنار مهران مدیری و نصراله رادش به هنرنمایی پرداخته است.
گفتنی است که مجموعه جدید مهران مدیری همانند دیگر آثار این کارگردان مطرح طنز با حضور بازیگرانی ازجمله : مهران غفوریان ، جواد رضویان ، سیامک انصاری ، نصراله رادش ، فلامک جنیدی و ……… همراه است. سرپرستی نویسندگان این مجموعه نیز برعهده امیر مهدی ژوله است.
هادی رجب: محمد بحرانی آدم چغر و بدبدنی است. یعنی سخت می شود او را پای مصاحبه نشاند تا به سوالات پاسخ بدهد. شاید کم حرفی او به خاطر دانایی اوست و البته اینکه عقیده دارد ممکن است بیش از حد حاضر شدن جلوی چشم ها باعث خراب شدن عروسک ها شود. اما بسیار خوش صحبت است و خیلی خوب حرف می زند. زندگی ویژه و خاصی دارد و پیشینه خانوادگی پر و پیمانی پشت سرش هست.
جالب است بدانید جنابخان، ببعی و آقوی همساده که روی هم سی، چهل میلیون هوادار دارند بخش مهمی از شخصیت خود را مدیون صداپیشه خود یعنی محمد بحرانی هستند. کسی که حالا خیلی ها به دنبالش هستند تا او را برای بازیگری جلوی دوربین بیاورند. تحصیلات او هم در همین زمینه است و البته چند فیلم سینمایی هم بازی کرده اما حسابی روی عروسک هایش غیرت دارد و هر کاری که باعث شود به آنها ضربه بخورد از نظر او غیرممکن و نابخشودنی است. حرف های این مرد با سواد و دوست داشتنی را بخوانید.
آقای بحرانی بهتر است از کوچه پسکوچههای شیراز شروع کنیم. این استعداد ویژه هنری در شما از کودکی پیدا بود یا بعدها در اثر گذشت زمان آن را کشف کردید؟
کودکی من در یک خانواده فرهنگی گذشت. پدرم دبیر زبان بود که امروز بازنشسته هستند و برادران، خواهر و پدرم مخاطب موسیقی سنتی بودند اما در خانه ما کار هنری به صورت حرفهای اصلاً انجام نشده است و در محلهای که بزرگ شدم خیلی اتفاقات هنری عجیب و غریبی نمیافتاد. شاید در میان بچههای محل آنهایی که با آنها گشت و گذار میکردیم و میگشتیم من به عنوان کسی باشم که بقیه را بخندانم اما اینکه خیلی متمرکز باشد و کلاس ویژهای برای تئاتر رفته باشم یا عضو گروه تئاتری باشم تا قبل از دانشگاه و حتی در مدرسه هم نبوده است.
در دبیرستان چه رشتهای خواندید؟
ریاضی.
چطور در دانشگاه در رشته دیگری تحصیل کردید؟
من ریاضی را دوست نداشتم اما در دورهای که مدرسه میرفتم ذهنیت اینطور بود که ریاضی بهتر است. انگار که تجربی به یک اشباعی رسیده بود و همه میخواستند مهندس شوند. در خانه ما هم همه قبلیها تجربی خوانده بودند و میخواستند یک مهندس داشته باشند. من ریاضی رفتم اما ریاضی را دوست نداشتم و اگر به خودم بود میرفتم رشته انسانی میخواندم. هنر را اصلا نمیشناختم که بدانم یک چنین چیزی وجود دارد.
به سینما و تئاتر علاقهمند نبودید؟
نه. فیلم میدیدم اما نه حرفهای مثل همه.
مثل کسانی نبودید که روزی چند فیلم میبینند و هیچ فیلمی را از دست نمیدهند؟
نه؛ اصلا و فکر میکردم همین سه رشته وجود دارد؛ ریاضی، تجربی و انسانی. اصلا تصورم از هنرستان، فنی و حرفهای بود که در آن خیلی استعداد نداشتم و ریاضی را انتخاب کردم.
یک دوستی در دبیرستان پیدا کردم به نام علی بهرامیفر که امروز آهنگساز و نوازنده سنتور است و همان موقع هم سنتور میزد. امروز همنواز استاد کلهر است و در زمینه هنر خیلی جدی فعالیت میکند. ما با هم همکلاس بودیم و به واسطه او با موزیک آشنا شدم. بنابراین بسیار تصادفی و بدون آمادگی زیاد در کنکور هنر شرکت کردم و در دانشگاه تهران قبول شدم.
آواز تمرین میکردید یا با سازهای موسیقی آشنایی داشتید؟
نه؛ من فقط به موسیقی گوش میکردم. هیچ تجربهای در زمینه نوازندگی و آواز نداشتم.
یعنی فقط علاقهمند بودید؟
بله.
در همان دوره علاقهمندی شما به موسیقی نواحی شکل گرفت؟
من شیرازی هستم و در محلهای در شیراز بزرگ شدم که اکثر بچهمحلیها جنوبی بودند. دوره جنگ بود و شیراز شهر بزرگ منطقه جنوب است و خیلیها از سمت خوزستان به محلههای شیراز آمده بودند. محله ما اکثرا بچههای جنوب بودند و بیشتر دوستان من جنوبی بودند. بیشتر با آن حال و هوا و فرهنگ بزرگ شدم و از همان بچگی با قابلمه و تشت بندری میخواندیم. بخشهای زیادی از اتفاقاتی که میبینید مدیون همان بچههای جنوب آن محله است.
یک تم داستانی در جنابخان داشتید که خودش از جنگزدهها بوده و آمده.
جنابخان فرق دارد. خیلیهایش مال خود جنابخان است و ربطی به محمد بحرانی ندارد.
یعنی خودتان دنبال آن میرفتید؟
بله؛ بچهها در راهروهای خوابگاه آواز میخواندند و من گوش میدادم. من علاقهمند بودم که ببینم حال و هوای آنها چگونه است چون لهجهها را دوست دارم.
اینطور نبود که گذر کنید بلکه پی آن را میگرفتید و به آن آهنگ میرسیدید.
البته آن زمان که ما دانشجو بودیم هنوز اینترنت اینقدر جدی نشده بود یا ما در شرایط مالیای نبودیم که خیلی برایمان جدی باشد. یک خوابگاه بود با یک اتاق کامپیوتر با کامپیوترهای نسبتا داغون و اینترنت نیز خیلی خیلی کند و عجیب و غریب. یعنی سرچ به معنای واقعی وجود نداشت بلکه سرچ تحقیقات میدانی بود.
سال 80 بود که آن اتفاق ویژه برای شما افتاد. جشنواره عروسکی دانشجویی و آشنایی با خانم مریم سعادت.
بله؛ ما یک جشنواره عروسکی دانشجویی بینالمللی داریم که جشنواره بسیار قویای است. خانم سعادت آن سال داور بودند و من هم در تعداد زیادی از تئاترهای عروسکی بازی میکردم و هر روز که خانم سعادت میآمدند. من را در یک کاری میدیدند و از کار من خوششان آمد و با سعه صدر کامل من را معرفی کردند به آقای بهرام شاهمحمدلو که یک کار عروسکی زنده میساختند برای شبکه یک به نام نینیمون به معنای نینی ما؛ من آنجا بازی کردم بدون هیچ پیشزمینهای؛ یعنی یکی از نقشهای اصلی را برای نوروز 81 بازی کردم.
این ژیمناستیک صدا از دوره نوجوانی با شما همراه بود یا در دانشگاه خیلی تمرین کردید؟
ژیمناستیک صدا دقیقا نمیدانم چیست ولی بله اگر منظورتان این دیوانهبازیهاست، از همان بچگی از این کارها میکردم ولی در دانشگاه یک مقدار آکادمیکتر و جدیتر میشود.
بعد از آن خانم مریم سعادت شما را معرفی کرد به شخص خاصی؟
نه؛ من با خانم سعادت از آن سال تا امروز به صورت مستمر کار میکنم و بعد از این جلسه نیز میروم که کار خانم سعادت را در تالار وحدت ببینم. ما چندین کار با یکدیگر داشتیم؛ مثل کنسرت حشرات و کلی کار تلویزیونی. عادتی در تلویزیون وجود دارد که معمولا وقتی در هر حوزهای وارد میشوید در همان حوالی آشناییها و روابطتان شکل میگیرد؛ بنابراین از این کار عروسکی به کار عروسکی دیگر میروید؛ در حالی که گرایش من در دانشگاه اصلا عروسکی نبود بلکه بازیگری بود.
هیچگاه پیش خودتان نگفتید که من بازیگر هستم و باید سمت بازیگری بروم؟
از همان اول که به کار عروسکی رفتم حس کردم که فرقی با هم ندارد. من سعی کردم در هر کار عروسکی و در هر نقشی چه شاعر، چه عروسکگردان و چه صداپیشه بازیگری کنم. به نظرم خیلی با هم متفاوت نیست. خیلی کیف دارد که یک جسم بیجان تبدیل به یک جسم جاندار میشود. یک اتفاق به نوعی شبیه خلق میافتد و خیلی کار لذتبخشی است.
یعنی هیچگاه حسرت این طرف یعنی بازیگری به صورت جدی را نداشتید؟
نه؛ من بازیگری به تعداد زیادی انجام دادهام و خیلی از آنها کار کودک بود. شاید شما و همسن شما مخاطب نبودید اما بازیگری کردهام و این سالها هم فیلم سینمایی هم بازی میکنم و دو فیلم من به زودی اکران میشوند؛ یکی« نزدیکتر» مصطفی احمدی و دیگری« فرار از قلعه رودخان» آقای رمضانی. فکر میکنم تا مجله شما منتشر شود این فیلمها هم اکران شود.
جدای از لذتبخش بودن این کار بحث درآمد بودن آن هم هست. به نظر صداپیشگی نسبت به بازیگری خیلی درآمد ویژهای نداشته باشد؟
به هر حال بله دستمزد آن نسبت به کارهای مرسوم سینما و تلویزیون پایینتر است. اما من سعی کردم که هم بتوانم بنویسم، هم ترانه بگویم، هم صداپیشگی کنم، هم عروسکگردانی کنم و هم بازی کنم. یک دوره کوتاهی در شبکه دو برای یک کار آموزشی کارگردانی کردم؛ بالاخره سعی کردم نیازهای زندگیام را طوری تعریف کنم که با این اتفاق منطقی باشد.
محمد بحرانی از یک جایی شناخته شد که به ایرج طهماسب و حمید جبلی رسید؛ یعنی از سال 90. به این معنا که یک دهه تقریبا شما در پشت صحنه بودید. آشنایی با آقای طهماسب هم از طریق عروسکگردان پسر عمهزا، امیر سلطاناحمدی بود.
البته من یک آشنایی از قبل داشتم. یک نقش بسیار کوچک در رفیق بد بازی کرده بودم که در آنجا خانم بنفشه صمدی دستیار بودند و من را معرفی کردند. آقای طهماسب شناخت کمی از من داشتند. سال 90 آقای طهماسب میخواستند کاراکترهایی را به مجموعه کلاهقرمزی اضافه کنند و از بچهها خواستند که کسانی را معرفی کنند و امیر دوباره من را معرفی کردند.
کلا از صدا به طراحی عروسک میرسند یا برعکس؟
خیلی فرق میکند؛ مثلا شما ممکن است یک کار عروسکی کنید و روند آن این باشد که در ابتدا یک طرح چند خطی نوشته میشود و آن طرح چند خطی دست یک نویسنده میرود و نویسنده چند سینابس مینویسد و آن به دست عروسکساز داده میشود و عروسکساز بر مبنای آن کاراکترها عروسک را میسازد. کارگردان بر مبنای شکل عروسکی که ساخته شده است و کاراکترها، صداپیشهها را انتخاب میکند.
این، مرسوم سریالهای تلویزیونی عروسکی است ولی کلاهقرمزی اینگونه نیست. در کلاهقرمزی متن نوشته شده نداریم و آقای طهماسب و آقای جبلی در طول سال یک سری اتودهایی را دستنویس کردهاند و شرح آیتمهایی را دارند اما از یک الی دو ماه قبل از شروع ضبط کلاهقرمزی، ما تمرینهایمان را روزی هفت الی هشت ساعت مانند تئاتر انجام میدهیم و راجع به همه چیز تمرین میکنیم. کاراکترهایی که در ذهن آقای طهماسب هستند در این تمرینها بیشتر شکل میگیرند. در مذاکرات خودشان و سرکار خانم محبوب عروسکهایی بر آن اساس ساخته میشود و آن عروسک سر تمرین میآید و سر تمرین برای آن صداپیشه انتخاب میشود.
آقای طهماسب در کار سینمایی جدیدشان در نقشهایی که در نظر دارند روی شما هم حساب کردهاند؟
مطمئن باشید که شما از کارهای سینمایی جدید بیشتر از من خبر دارید. من از چیزی خبر ندارم. اگر دعوت بشوم حتما میروم.
کاراکتر جنابخان را خود شما ساختید؟
شرح شروع کوچه مروارید را به تفصیل میگویم. یک اتاق فکری تشکیل شد و چندین نفر در آن حضور داشتند؛ مانند من، بهادر مالکی، امیر سلطاناحمدی، سعید سالارزهی کارگردان و تهیهکننده کوچه مروارید، نیوشا صدر و محمد نادری. در آنجا گپی زدیم و به مجموعه کوچه مروارید رسیدیم. من پیشنهاد دادم که میتواند یک کاراکتر جنوبی حضور داشته باشد. به خاطر همان علاقه بچگیام به جنوبیها که میدانستم چقدر باحال هستند و مجموعا به این نتیجه رسیدیم که دستفروش و لبوفروش باشد و اسم آن را محمد نادری انتخاب کرد.
در ایران معمولا عروسکها در طول زمان شخصیتشان کامل میشود.
همه کاراکترها اینگونهاند.
تأثیر رامبد جوان در درست شکل گرفتن جنابخان در خندوانه هم بسیار مهم است. نظر شما چیست؟
جنابخان در کوچه مروارید در یک کار کودک بازی میکرد و طبیعتا دامنه شوخی در کار کودک محدودتر است. شما باید در حوزهای شوخی کنید که هم برای بچهها قابل درک باشد و هم حدودی از الفاظ و شوخیها را رعایت کنید. در کار بزرگسال طبیعتا این دامنه، گستردهتر است؛ بنابراین در خندوانه ابعاد بیشتری از شخصیت جنابخان را دیدهایم. رامبد جوان یک بازیگر حرفهای و یک پارتنر بسیار خوب که خیلی عالی پاسکاری میکند. با سرعت ذهن خیلی بالا و اینکه بازی کردن در کنار یک عروسک کار هر بازیگری نیست. خیلی از بازیگرهای خوب دنیا هنگام کار با عروسک مشکل دارند اما رامبد عالی بازی میکند. این دو با یکدیگر رفیق هستند و به نظرم جنابخان و رامبد امروز یک زوج تلویزیونی بسیار جدی هستند که با یکدیگر بده بستان دارند و مردم میتوانند برای سالها آنها را به خاطر بسپارند.
رامبد جوان از کسانی است که کار تیمیاش خیلی قویتر از دیگران است.
عالیه. من خیلی راضی هستم.
به نظرم از لحاظ مالی هم هوای بچهها را دارد. خندوانه فضای خوبی برای کار کردن است؟
خندوانه فضای خوبی برای کار کردن است. من هم با شما موافقم. (خنده)
در مسابقه استندآپ کمدین دلیل شرکت نکردن جنابخان چه چیزی بود؟ آیا به این دلیل که قطعا میبرد نبود؟
این نظر لطف شماست اما شخصا این نظر را ندارم و این یک رقابت بود. من فرمی را که انجام شد شخصا بیشتر ترجیح میدادم. به نظرم رامبد، جنابخان و نیما میزبانان برنامه بودند و به نظر ما شرکت این اعضا در مسابقه کار درستی نبود. از طرفی به نظرم جنابخان هیچگاه خود را استندآپ کمدین نمیداند؛ یعنی شغل حرفهای او لبوفروشی و باشگاهداری و کارهای دیگر است. به نظرم قرار نبود جنابخان به عنوان یک استندآپ کمدین شرکت کند.
در کاراکتر جنابخان سجاد افشاریان نظرش چه بود؟
سجاد دوست و همشهری من است، نویسنده و بازیگر بسیار خوبی است و ما با هم بسیار رفیق هستیم. او نویسنده خندوانه است؛ اما بخشهای جنابخان در واقع محصول خود گروه عروسکی است؛ یعنی سجاد به ما لطف دارد اما نقشی در حوزه جنابخان نداشته است در واقع جنابخان را به خود ما سپردهاند.
اینکه بعضی اوقات جنابخان غمگین است و لوس نیست در طراحی به آن رسیده شده است یا بعداً به آن رسیدید؟
این در سلیقة من است. برنامه هم این را پسندید و من هم همیشه دوست داشتم که بالاخره شخصیت عروسکی داشته باشم که ابعاد زیادی داشته باشد و غصهدار بشود و شکست بخورد و گریه کند و بغض کند و شادی داشته باشد، بخندد و آواز بخواند. سعی کردیم جناب خان ابعاد کاراکتری زیادی داشته باشد و شاید یکی از دلایلی که مردم با آن ارتباط برقرار کردند همین است که خیلیها بخشی از وجود خود را در جنابخان دیدند.
آقوی همساده هم یک شخصیت ویژهای است. در بقیة کاراکترهایی که هست خیلی لوس نیست آن هم خودتان رسیدید؟
آقای همساده که اولین بار سر تمرین آمد من در گوش محمد لقمانیان گفتم که محمد (عروسکگردان فامیل دور) این شیرازی است و من همین صدا را روی آن تست زدم. چون آقای همساده حال و هوای خوشی دارد و یک دلپذیری خاصی دارد. روی گشاده و خندان که شیرازیها خیلی این حال و هوا را دارند. شما در سطح شهر قدم میزنید مردم گشادهرو و مهربان هستند با شما و آقای همساده نیز چنین حال و هوایی داشت. اگر پروندة زندگی او را مرور کنید متوجه میشوید که خودش هیچ بدی و دشمنی تا به حال به کسی نکرده است. یک آدم فرهیختة مهربانی است.
سختی ببعی این است که خیلی حرف نمیزند …
اینها دو کاراکتر بودند در دو طرف محور مختصات. ببعی باید با کمترین آوای ممکن کاراکتراش ساخته میشد و خیلی حرف نمی زد، آقای همساده باید 20 دقیقه مرتب دیالوگ میگفت و اینها دو کاراکتر کاملاً جدا دارند. البته سه عروسکگردان یعنی عروسکگردان همساده خانم شیما بخشنده است و عروسکگردانهایی که متوالیاً ببعی را گرداندهاند بنفشه صمدی و آقای پیمان فاطمی بودهاند. بخش عمدهای از این عروسکها مدیون کار بچههاست.
خندهها کاملاً طبیعی است؟
بله. چون نه آقای طهماسب میداند چه میخواهد بگوید و نه من میدانم و نه شیما بخشنده میداند.
به نظرتان خندوانه در سری جدیدش مدیون حضور جنابخان نیست؟
من دوست ندارم اینجوری نگاه کنم یا فکر کنم به نظرم یک تیم است اگر اتفاق خوبی افتاده است.
این روحیه باعث نمیشود که فرصتهایی را از دست بدهید؟ و ما در یک دورهای میتوانیم کار کنیم و خوب پول درآورد.
سعی میکنم فرصتهای خوب را از دست ندهم. مثلاً چند فیلم بود که بعضاً نقش اصلی هم بودند و دوست داشتند که با لهجة جنوبی هم باشد ولی به نظرم درست نبود و من نرفتم یا اجرای مسابقه که خیلی در سلیقة من نیست. مثلاً اجرا در رادیو هفت را دوست داشتم یا شاید به نحوی با 100 برگ همکاری داشته باشم در آینده. اما برای اجرای مسابقه به نظرم آدمهای بهتر از من خیلی وجود دارند.
دربارة علاقهتان به شعر بگویید آیا خودتان حافظ و سعدی را دنبال میکنید؟
بله.
در یکی از مصاحبههایتان دیدم که به شعر مسلط هستید و مدام با شعر پاسخ داده بودید؟
دوست دارم. بالاخره به نظرم تأثیر دارد خانوادهای داشتم که شعر دوست و ادبیات دوست بودند. پدرم از بچگی برایم کتاب حتی کتابهای انگلیسی میخواند و برایم ترجمه میکرد. برادرم و خواهرم شعر میگویند مواقعی خودم شعر مینویسم پدرم شعر میگوید و مینویسد. بله علاقه دارم و شاید به خاطر همین رادیو هفت و 100برگ را دوست داشتم.
و اما فوتبال…
من خیلی فوتبال دیدهام. اصلاً شک نکنید. به شدت بایرن مونیخی و طرفدار آلمان هستم. خیلی جدی و چندین سال سعی کردم بازیهای آنها را از دست ندهم و الان هم قهرمان جهان هستیم و میتوانم با خیال راحت بگویم و بایرن مونیخ هم یکی از بهترین تیمهای دنیاست و وضعیت خوبی داریم. کلی پیراهن بایرن دارم. خیلی من فوتبال اروپا را به صورت جدی دنبال میکنم. فوتبال ایران را کمتر میبینم. دنبال میکنم ولی واقعاً فوتبال اروپا چیز دیگری است.
در ایران طرفدار کدام تیم هستید؟
طرفدار تیمهای شیرازی که متأسفانه در لیگ برتر وجود ندارد.
از میان گروههایی که کار کردید و وارد سینما شدید الان دوست دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
من واقعاً دوست دارم در کاری باشم که حالم خوب باشد و اجازه داشته باشم که بخشی از عقاید خودم را هم اجرایی کنم. یکی از لذتهایی که من در این سالها از کار با کلاه قرمزی یا خندوانه بردم این بود که من آنجا یک اپراتور صرف نبودم بلکه محمد بحرانی هویت و نقش داشته است. دوست دارم با کارگردانی کار کنم که در یک فضای تعاملی با هم بتوانیم یک اتفاقی را پیش ببریم. چیزهایی از تمرینهای تئاتری اصغر فرهادی شنیده ام قبل از فیلمها که به نظرم خیلی جذاب است. این، شیوه درست است که خروجیهای آن را دیدهایم و اینکه در این سالها که چقدر کارهای فوقالعادهای بودند. به نظرم تجربة کار با اصغر فرهادی میتواند یک تجربة یونیک باشد.
کمال تبریزی نیز اینگونه بود و اجازه میداد که بازیگران خودشان وارد طراحی هم شوند؟
آقای حبیب رضایی آنجا بازیگردان بود و ما طبیعتاً اجازة اظهارنظر داشتیم.
نقشی در کارهای او بوده است که دوست داشتید جای او باشید؟
بله شعبون استخوانی. بینظیر بود. آقای کشاورزی بازیگر بسیار دوستداشتنی و کار درستی است.
میخواستم در مورد همسرتان سؤال کنم. جایی خوانده بودم که یکی از طولانیترین شب زندگی شما زمانی بود که ایشان تصادف کرد.
دوست ندارم اصلاً وارد اینها بشویم چون بعداً که ایشان مصاحبه را میخواند حال خوبی نخواهد داشت. میتوانیم در مورد آن گپ بزنیم. اینکه مهناز خطیبی همسرم هستند، عروسکگردان دیوی در کلاهقرمزی است و عروسکگردان استاد همهچیدان و نویسنده آن و یکی از عروسکهایی که من خیلی دوستش دارم. شاید استاد همه چی دان برای من کلاً یک احساس ویژهای داشته باشد چون صداپیشگی را از آن یاد گرفتم. من با مهناز دو رفیق و همکار هستیم و به سر و کله هم میزنیم.
تحصیل ممکن است در حرفه ای به آدم کمک نکند؟
من هیچ رشتهای را در دنیا نمیشناسم که تحصیل به آن کمک نکند. هر دوستی هر عقیدهای دارد. نمیگویم تحصیل شرط کافی است اما به نظرم حضورش همواره مفید است. یعنی هیچ کس نمیتواند بگوید که من از اینکه در این رشته تحصیل کردم آسیب دیدم. ممکن است در جامعة هنری بیشتر و در جامعة علمی شاید بدون تحصیلات دانشگاهی موفق بوده است. نمونههای آن هم بوده است اما این نمیتواند قاعدتاً برای ما الگو باشد و برای آن فرد به واسطة تواناییها و شرایط ویژه استثنا بوده است. اما تحصیل را برای هر کسی و در هر رشتهای که دوست دارد عمیقاً پیشنهاد میکنم.
حضور در دانشگاه انگار مهمتر از تحصیل در دانشگاه است …
اصلاً بینظیر بود. دقیقاً حرف شما بسیار درست است یعنی من در دانشگاه هنرهای زیبا همانقدر که از اساتید یاد گرفتم به همان میزان یا بیشتر از دانشجویان یاد گرفتم. میگویند که در زبان خواندن اگر در فضا باشید خیلی سریع زبان یاد میگیرید در مورد اتفاقات هنری و علمی نیز همینگونه است یعنی وقتی در دانشکدة هنری باشید در فضا و در حال یاد گرفتن هستید.
برای بخش پایانی گفت و گو اگر بخواهید حافظ و سعدی را توصیف کنید چگونه توصیف میکنید؟
خیلی کار سختی است. من در مورد حافظ میتوانم بگویم که شعر حافظ همه بیتالغزل معرفت است / آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش. اما من با سعدی ارتباط بیشتری برقرار میکنم و حافظ عزیز دل همة ایرانیهاست منتها در مواقع دل گرفتگی یا در مواقع شادی اولویت اول من سعدی است. به نظرم بهترین آوازهای موسیقی سنتی و تصنیفهای موسیقی سنتی ایران اتفاقاً روی غزلهای سعدی خوانده شده است. توسط خسرو آواز ایران استاد محمدرضا شجریان.
قسمت آخر «خندوانه» جنابخان یک موسیقی جنوبی خواند که واقعا فوق العاده بود.
میمه بوشهری است و در این سالها نمیدانم اولین بار چه زمانی آن را شنیدم و در مورد آن تحقیق کردم و کاملتر آن را شنیدم و شعرهای آن را یاد گرفتم و خیلی ملودی بینظیری داشت. موسیقی کار بر روی قایقهای ماهیگیری است که سینک میشود با پارو زدنها.
برسیم به طبقه حساس و بازیگری. چگونه به آقای کمال تبریزی وصل شدید؟
از طریق حبیب رضایی عزیز. حبیب رضایی در تمام این سالها مشاور کلاهقرمزی بوده است و ما در پشت صحنه خیلی با هم دوست شدیم. حبیب رضایی برای من یک آدم بسیار دوستداشتنی است. خیلی چیزها را از او یاد گرفتم. هم زبان خیلی خوبی دارد، هم مخاطب خوب موسیقی است و هم ادبیات میخواند. اهل تئاتر و هنر است و من خیلی او را دوست دارم. بر سر کاراکترهای ببعی و آقای همساده به من کمک کرد. ایشان برای طبقه حساس، من، کاظم سیاحی و بهادر مالکی را معرفی کردند.
تسلط شما بر زبان انگلیسی جالب است. این تسلط در چه دورهای شکل گرفته است؟
من تسلط خاصی بر زبان ندارم. ببعی زبانش خوب است اما من نه. پدر من دبیر زبان بازنشسته است و برادرم زبان تدریس میکند اما من زبانم کاملا معمولی است.
اکثر کارها بداهه است یعنی هیچ چیزی از قبل نوشته نمیشود؟
چیزی به صورت دیالوگ نوشته نمیشود ممکن است یک خط داستانی چهار کلمهای بنویسم مثلا معمولاً خودم در ذهنم به یک خط داستانی کلی فکر میکنم و با عروسکگردانها حامد ذبیحی و مهدی برقعهای مشورتی میکنم. اگر آنها نظری داشته باشند می گویند. به دوستم امیر سلطان احمدی که مشاور ما هم است زنگ می زنم و اگر او هم نظری داشته باشد آن را کم و زیاد میکنیم. روز ضبط هم با رامبد در میان میگذاریم که موضوع این است؛ اگر نظری داشته باشد گپی میزنیم و روی صحنه میرویم بنابراین چیزی نوشته نمیشود اگر شعری باشد یک ساعت الی دو ساعت خودم یا امیر شعرها را مینویسیم.
و در آخر اینکه دلیل کم مصاحبه کردن شما چیست؟
بعضی وقت ها شیطنت هایی می شود که اصلا خوب نیست. یک بار مصاحبه ای کردم و تیتر زدند: جنابخان از رامبد بزرگتر است. در حالی که وقتی مصاحبه را می خواندید من در جواب مصاحبه کننده گفته بودم فکر می کنم جنابخان به لحاظ سنی از رامبد بزرگتر است و با شیطنت تیتری زده بودند که واقعا بد بود. رامبد اگر آن را می خواند چه فکری می کرد. در هر حال امیدوارم این گفت و گو خوب از آب در بیاید.
مواد لازم همبرگر خانگی با سویا
سویا ، پیاز ، 2 عدد تخم مرغ ، نمک و فلفل ، دارچین و جوز هندی
طرز تهیه همبرگر خانگی با سویا
ابتدا سویا را به مدت 10 دقیقه در آّب ولرم خیس می کنیم و سپس آن را به مدت 5 دقیقه روی حرارت قرار داده تا پخته شود ، سپس آنرا چرخ می کنیم . در مرحله بعدی پیاز را رنده کرده و آبش را می گیریم و همراه با 2 عدد تخم مرغ و نمک ، فلفل ، دارچین ، جوز هندی ، با هم مخلوط کرده و سپس به صورت گلوله های کوچک جدا کرده و پهن می کنیم مانند همبرگر. سپس در روغن سرخ می کنیم و همراه با گوجه فرنگی و خیار شور ، کاهو ، سس مایونز سرو می کنیم.
مواد لازم همبرگر خانگی با گوشت
گوشت و یا مرغ چرخ کرده ¤ 250 گرم
پیاز متوسط ¤ یک عدد؛ پوست کنده شود.
سیبزمینی متوسط ¤ یک عدد؛ پوست کنده شود.
تخممرغ ¤ 2 عدد
آرد سوخاری ¤ نصف تا یک پیمانه
نمک و فلفل ¤ به مقدار لازم
طرز تهیه همبرگر خانگی با گوشت
ابتدا سیبزمینی سپس پیاز را درون ظرف بزرگی رنده کنید. یکی از تخممرغها را به ظرف اضافه کرده و با چنگال یا دست خوب هم بزنید. در این مرحله، ابتدا گوشت سپس تخممرغ دیگر را اضافه کرده و مخلوط را خوب هم بزنید. پودر سوخاری را به مخلوط اضافه کنید. پودر را تا حدی اضافه کنید که مخلوط چسبندگی پیدا کند ولی خیلی خشک نشود.
نمک و فلفل را تا حد نیاز به مخلوط اضافه کنید. مخلوط را به شکل 4 عدد همبرگر در آورید. همبرگرها را میتوانید باربکیو کرده و یا درون تابه سرخ کنید.
مواد لازم همبرگر خانگی با سبزیجات
تره فرنگی خرد شده ¤ ۱پیمانه
کرفس رنده شده ¤ ۱پیمانه
هویج رنده شده ¤ ۱پیمانه
سیب زمینی خام رنده شده ¤ ۱و نیم پیمانه
پیاز رنده شده ¤ ۱ عدد بزرگ
تخم مرغ ¤ ۳ یا ۴ عدد
جعفری خرد شده ¤ ۴ قاشق غذا خوری
آرد سوخاری ¤ ۴ قاشق غذا خوری
سیر رنده شده ¤ ۱ قاشق چایخوری
نمک فلفل و زردچوبه ¤ به میزان دلخواه
طرز تهیه همبرگر خانگی با سبزیجات
کل مواد را با هم مخلوط کرده و به صورت همبرگر گرد کرده و در روغن مایع سرخ می کنیم. سپس همبرگر سرخ شده را در نان مخصوص گذاشته و با سس مورد علاقه خود سرو نمایید.
یک سبد یاس سفید در رنگ امید
با هر چه صفا ازسوی خدا
درشکل دعا تقدیم شما!
دعا نمیکنم که بیایی
میدانم که آمدنت حتمیست!
فقط دعا میکنم وقتی که می آیی
چشمانمان شرمنده چشمانت نشود
برایم دعا کن
اجابتش مهم نیست
مهم آرامشی است که بدانم تو به یادمی
خدا
قسمت داشتنت را از من گرفت
گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود …
دعا میکنم خورشید رهایت نکند
غم صدایت نکند!
ظلمت شب سیاهت نکند
و دلت در دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند…
بنده ای خدا را گفت:
اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم؟
خداوند فرمود:
شاید نوشته باشم هر چه دعا کرد
برایتان روزهای خوب دعا می کنم
روزهای خوب شما ربط عجیبی دارد به حال خوب من…
اگه بازم بیاد بارون تو رو حس میکنم پیشم
دعا کردم بباره چون ، میخوام امشب بهاری شم!
برای دوباره آمدنش دعا نکن
شاید وقتی آمد همانی نباشد که رفت!
ثانیه ها اتش میزنند بر جسم و جانم
برای مردنم هر شب دعا کن…
دوست دارمش
از بند تا بلند
از دست تا دعا
از صبر تا خدا
حتی اگر همه بگویند : از آن من نیست…
دعا می کنم
خدا محتاج غیر از خودش نکند تو را
واسم دعا کنید
یه بیماری خیلی نادر دارم
هر گرگی رو می بینم فک می کنم آدمه
ناراحتید؟ غمگینید؟ احساس نا امیدی می کنید؟
من فقط با شما به انداره ى یک دعا فاصله دارم ، با من حرف بزنید
گفتم به دعا که چشم بد دور ز تو
ای دوست مگر چشم بدت من بودم؟
دعا کن دلم بوی باران بگیرد
و این درد جانسوز درمان بگیرد!
دعا کن دلم رنگ آیینه گردد
و تنهایی از عشق پایان بگیرد!
دلم به کما رفته
برای مردنش دست به دعا شوید…
تو که تنها نمیمونی من تنها رو دعا کن
خاطراتمو نگه دار اما دستامو رها کن
دعا می کنم خدا غافل کند تو را
از آن کار که خدا را از تو غافل می کند!
من از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم
نمیدانم چه میخواهی ولی برای تو
برای رفع غمهایت
برای قلب زیبایت
برای آرزوهایت
به درگاهش دعاکردم و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد
یقین دارم دعاهایم اثر دارد
روزی روزگاری اهالی یک دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند
در روز موعود همه ی مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند
و تنها یک پسر بچه بود که با خودش چتر اورده بود و این یعنی ایمان
همیشه دعا کنید، چشمانی داشته باشید که
بهترین ها را از آدمها ببیند، قلبی که خطا کارترین ها رو ببخشد
ذهنی که بدی ها را فراموش کند
و روحی که هیچگاه ایمانش به خدا را از دست ندهد
داشتنت بعضی وقتها سخت می شود
آرزو می شوی
دعا می شوی
دلهره می شوم
اما نمیبرم
تصورت سرشارم می کند
شب عفو است و محتاج دعایم ، زعمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی ، خدا را در میان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی زما کن ، کمی هم جای ما او را صدا کن
بگو یارب فلانی رو سیاه است ، دو دستش خالی و غرق گناه است…
درسکوتی که دلت دست دعا باز نمود ، یاد ما باش که محتاج دعائیم هنوز
خدایا!
گفتم خسته ام ، گفتی:لاتقنطوامن رحمة الله(زمر/۵٣)
گفتم : هیچکس نمیدونه تو دلم چی میگذره ، گفتی : إن الله یحول بین المرءقلبه (إنفال/٢۶)
گفتم : هیچکسی روندارم ، گفتی : نحن أقرب إلیه لحبل الورید(ق/١۶)
گفتم : فراموشم نکردی؟ گفتی : فاذکرونی اذکرکم (بقره/١۵٢)
خدایا به فرشتگانت بسپار که لحظه لحظه نیایش خویش ،
دوستان مرا از یاد نبرند.
چه دعایی کنمت بهتر از این :
خنده ات از ته دل
گریه ات از سر شوق
و دلت کلبه ای از مهر و صفا
قلب تو جلوه ای عشق و ارادت به خدا
دعا میکنم غرق باران شوی / چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق / بهاری ترین فصل ایمان شوی . . .
از خدا میخواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد
نه آنچه را که آرزو داری ، زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار
تبسم شیرین عشق ، گوشه ای از نگاه خداست.
تنها به نگاه او می سپارمت .
آن لحظه که قلبت به خدا نزدیک است
یاد آر که محتاج دعایت هستم
تو که آهسته میخوانی قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز دستانت دعایم کن …
چو بشکفد ز لبت غنچه پاک دعا
تو را به فاطمه (س) سوگند التماس دعا
مرا بسپار در یادت
به وقت ریزش باران ، نگاهت گر به آن بالاست
و در وقت دعا قلبت مثال بید میلرزد ،
دعایم کن که من محتاج محتاجم
این دستان ساده و خالی دخیلتان
مارا به رسم رفاقت دعا کنید
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
متن دلخواه شما
|
|